دانلود کتاب "شاهدبازی در ادبیات فارسی"




طرح جلد کتاب «شاهدبازی در ادبيات فارسی» نوشته دکتر سيروس شميسا

«شاهدبازی در ادبیات فارسی» کتابی است که به موضوع هم‌جنس‌گرایی مردانه در ادبیات فارسی (به ویژه شعر) از دوره غزنویان تا اوایلِ دوره پهلوی می‌پردازد. این کتاب در سال 1381 در ایران منتشر و بلافاصله ممنوع شد.

لینک دانلود:

http://www.keetab.persiangig.com/document/E-BOOKS/literature/Shamisa_Shahedbazi.pdf

كتاب در هشت فصل و بر حسب دوره‌های تاریخی تدوین شده است. در فصل اول اسم‌ها و اصطلاحات شاهدبازی و انواع آن را مرور می‌کنيم. در فصل چهارم بحث در مورد صوفیان و شاهدبازی است و در فصل‌های دیگر با شاعران، نمونه شعر و نثر هر دوره تاریخی آشنا می‌شویم. این دوره‌ها عبارتند از: غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، تیموریان، صفویه، افشاریه، زندیه، دوره‌ی قاجار و پهلوی.

«شاهدبازی در ادبیات فارسی» نخستین (و تا به امروز، تنها) کتابی است که به چنین پژوهشی دست زده است. مؤلف، بر اساس شواهد گوناگونی که بیشتر از نظم و کمتر از نثر برگزیده، نظریه خود را به اثبات می‌رساند که «... معشوق شعر فارسی ... غالباً و عمدتاً مرد است، نه زن1» و «فقط بخش کمی از اشعار قدماست که می‌توان در آن‌ها به ضرس قاطع معشوق را مؤنث قلمداد کرد.»

دکتر شمیسا در این کتاب پژوهشی و ارزشمند خود، تلاش دارد شاهدبازی و هم‌جنس‌گرایی را مورد بررسی قرار داده و نشان بدهد كه «شاهدبازی ... حداقل هزار و اندی سال در ایران سابقه دارد.»




«عشق مرد به مرد در طول تاریخ از دیدگاه‌های مختلف با اسم‌ها و اصطلاحات مختلفی مطرح شده است: شاهدبازی، نظربازی، جمال‌پرستی، لواط، لواطه، اِغلام، کار، بچه‌بازی و ...» همچنين «به شخص مفعول، معشوق، اَمرد، مابون، شاهد، منظور، مفعول، کودک، مخنث، نوخط، بی‌ریش، پسر، ساده، ساده‌رخ، ابنه‌ای ... گفته‌اند.» چنان که «به شخص فاعل، غلام‌باره، جمال‌پرست، صورت‌پرست، بچه‌باز، موزون ... گفته‌اند.»

به نظر دکتر شمیسا، شاهدبازی در ایران دو آبشخور داشته: یونانی و ترکی. عشق مرد به مرد در رساله معروف افلاطون («ضیافت» یا «مهمانی») به تفصیل مورد بحث قرار می‌گیرد. این فلسفه ابتدا وارد فلسفه ایران و از آن‌جا به عرفان ایران راه پیدا کرد و «زیبارویان گواه یا دلیل جمال حق تعالی فرض شده‌اند.» گونه جنسی آن، پس از ورود ترک‌ها به ایران رواج یافت. و از این طریق دو گونه ادبیات پدید آمد: ادبیات عاشقانه و ادبیات پورنوگرافیک.

دکتر شمیسا معتقد است از آن‌جا که زن در جامعه حضور نداشته و در خانه محبوس مانده بود، نمی‌توانسته مثلاً ساقی شود تا بتواند مورد خطاب شاعر قرار بگيرد. و نیز «رسم خطاب به پسرکان زیباروی از سنت‌های دیرینه‌ شعر فارسی از رودکی تا بهار است. اصولاً خطاب به زن یا دختر نامعمول بوده و خلاف ادب شمرده می‌شده. به همین جهت است که در سراسر دیوان حافظ حتی یک‌بار لفظ «دختر» به‌کار نرفته.» «جز در اشعار سبک خراسانی که در آن صراحتاً لفظ پسر و نظایر آن آمده است، در اشعار ادوار دیگر مخصوصاً سبک عراقی، یعنی اشعار امثال حافظ و سعدی، زبان مانع است که خواننده عادی پی به مذکر یا مؤنث بودن معشوق ببرد.»

غیر از حمام که «اساساً ... یکی از مکان‌های مناسب برای دیدار عاشق و معشوق مذکر و فاعل و مفعول بوده‌» از دیگر مراکز ِ «امردبازی» قهوه‌خانه‌ها بوده‌اند.




شاهدبازی نه در ایران باستان سابقه داشته و نه در قرون اولیه ورود اسلام به ایران. از دوره‌ سامانیان که ترکان، اندک اندک وارد مقامات لشکری می‌شوند، شاهدبازی رشد یافته و رواج می‌گیرد. در دوره غزنویان که ترک‌نژاد بودند. لواط نزد آنان مرسوم و عشق مرد به مرد، امری عادی تلقی می‌شد. عشق سلطان محمود غزنوی به غلام ترکش، ایاز مشهورترین سند در این مورد است که البته شاعرانی چون مولانا از آن تفسیر معنوی می‌کنند. معشوق در شعر شاعران این دوره چون عنصری و منوچهری و به ویژه فرخی، مذکر است. این عشق (البته به لحاظ عشق عرفانی) در ادبیات فارسی بازتاب گسترده‌ای یافته است و حافظ و مولانا و سعدی به آن اشاره دارند.

در دوره سلجوقیان و خوارزمشاهیان این روند ادامه می‌یابد. در کنار سنایی و انوری، معروف‌ترین شاعر هزل‌گوی دوران سلجوقیان، سوزنی سمرقندی است. «از این دوره اسنادی در دست است که در ایران به صورت پنهانی، امردخانه‌هایی دایر بوده و کسانی در مقابل دریافت وجه، منازل خود را در اختیار فاعل و مفعول قرار می‌دادند.»

در دوره مغولان که اوج عرفان ایران است، صوفیان به دو دسته تقسیم می‌شوند: «قلیلی از آنان مانند ابن عربی و شهاب‌الدین سهروردی و شمس تبریزی و مولانا، اَمردبازی را نمی‌پسندیدند و دسته‌ دیگر که اکثریت با آنان بود، شاهدباز بودند.» البته در بین صوفیان و در خانقاه‌ها، شاهدبازی و لواط رواج داشت و «یکی از اسناد مهم در این باب مطالبی است که ابولفرج ابن جوزی، از وعاظ معروف قرن ششم در کتاب تلبیس ابلیس آورده‌ است.»

سعدی چه در گلستان و بوستان و چه در «هزلیات، المضاحک و خبثیات» حافظ در غزل‌ها و عبید زاکانی در «اخلاق الاشراف» و رساله «صدپند» نیز به نظربازی پرداخته‌اند. «احتمال دارد ساقی حافظ نیز همواره یا غالباً پسر بوده باشد.»

در دوره تیموریان، زوال شدت بیشتری می‌یابد. «شاعر معروف این دوره جامی است که به شاهدبازی علاقه داشت.» در همین دوره است که «یک کتاب اختصاصی در باب شاهدبازی تالیف شد و آن کتاب مجالس‌العشاق است.»

پس از آن به دوره‌ی صفویه و زندیه می‌رسیم. نه تنها «نباید پنداشت که در حکومت به ظاهر مذهبی صفویان، تغییری در خلق و خوی مردم نسبت به لواط روی داده باشد» بلکه امردخانه‌های تأسیس شد که حکومت به صورت رسمی از آن‌ها مالیات می‌گرفت و «یکی از مشاغل دربار آن دوره، شغل لعاب زدن به ماتحت امردان بود تا پادشاه با آنان راحت‌تر نزدیکی کند و به آن شخص لعابچی می‌گفتند.» «شاه اسماعیل صفوی که برای گروهی حکم رهبر طریقت و شریعت را داشته است» خود به شدت لواط‌گر بوده.

کتاب تاریخی «رستم‌التواریخ» گویاترین سند از سقوط اخلاقی جامعه در دوران حکومت صفویه و زندیه است. تا جایی که حتی دیپلمات‌ها و سفرای خارجی هم از تجاوز جنسی در امان نبودند.

در دوره‌ی قاجاریه سیر نزولی شتاب بیشتری می‌گیرد: «به عنوان مثال می‌توان به دیوان قاآنی شیرازی رجوع کرد و در آن نمونه‌های متعددی از بچه‌بازی را به راحتی یافت.» شاعر معروف اواخر قاجار و اوایل پهلوی ایرج میرزا است که اشعارش نیاز به معرفی ندارد.

و سرانجام به دوران پهلوی می‌رسیم که در آن گرچه «شاهدبازی در دوره پهلوی هم کم و بیش رایج بوده، اما در ادبیات آن دوره منعکس نشده است و اندک اندک به سبب رشد فرهنگ و حضور زن در جامعه، از عادات و رسوم مردم رخت بربست.»

«شاهدبازی در ادبیات فارسی» کتابی است برای آشنایی و آگاهی بیشتر نسبت به گوشه‌ای از تاریخ اجتماعی و ادبی ایران که هنوز جای پژوهش بسیار دارد. دقت نگارنده در کاوش در مهجورترین اسناد موجود ستودنی است. همان گونه که در ابتدا اشاره رفت، این کتاب متاسفانه چند روز پس از چاپ ممنوع اعلام شده است.

کتاب‌شناسی: شاهدبازی در ادبیات فارسی، تألیف دکتر سیروس شمیسا، 280 صفحه، انتشارات فردوس، تهران 1381

(برگرفته از وب سایت رادیو زمانه)









درسنامه ای درباره "سواد رسانه ای"


سواد رسانه ای Media Litracy

درسنامه ، وب‌سایت آموزش از راه دور بر مبنای ایمیل است که کاربران می‌توانند با دریافت واحدهای آموزشی از طریق ایمیل و بدون مراجعه به وب‌سایت درسنامه، درس‌ها را خوانده و در آزمون‌ها شرکت کنند. این وب سایت آموزشی اخیراً درسنامه ای درباره "سواد رسانه ای" منتشر کرده که خواندن آن برای همه علاقه مندان به داشتن تفکر انتقادی درباره رسانه ها مفید است.

در این دوره آموزشی شما با عوامل سازنده رسانه آشنا می‌شوید و خواهید آموخت که هر مطلبی که در رسانه‌های مختلف منتشر می‌شود را به راحتی قبول نکنید و به نوعی خبر درست را از خبر نادرست تشخیص دهید. این دوره آموزشی برای تمام افراد جامعه کاربردی است و می‌توان آن را دوره‌ای دانست که هر فردی در طول روز به دانستن نکات آن نیاز دارد. علاوه بر آن با به پایان رساندن این دوره، شما خواهید دانست که منظور از شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌های زرد و شایعه چیست.
در این دوره می‌خوانید:

  • مقدمه- شما روزنامه‌نگار نمی‌شوید
  • رسانه‌ای به رنگ خورشید
  • خبر چیست؟
  • گزارش چیست؟
  • مصاحبه چیست؟
  • شایعه
  • شبکه‌های اجتماعی

1- مقدمه- شما روزنامه نگار نمی شوید

گذراندن دوره سواد رسانه ای به این معنا نیست که بعد از این دوره درسی به این نتیجه برسید که روزنامه نگاری بلد هستید. قرار نیست در این دوره از درس ها به شما آموزش داده شود که چگونه گزارش بنویسید یا گفتگو کنید.

هدف این دوره این است که شما بعد از خواندن آن آنقدر از عوامل سازنده رسانه آگاهی داشته باشید که هر مطلبی با هر نامی که در رسانه ها منتشر شد را قبول نکنید.

تلاش شده است تا در زبانی ساده راه های شناسایی خبر درست، گزارش خوب و مصاحبه قابل استناد گفته شود.

از آن جهت رسانه زرد، شایعه و شبکه های اجتماعی انتخاب شدند که می توانند بیشترین تاثیر رسانه ای را داشته باشند و مخاطب باید از آنها اطلاعاتی هر چند اندک داشته باشد تا برایش قابل تشخیص باشد که چرا یک رسانه وارد حریم خصوصی افراد می شود و یک رسانه نه. علاوه بر آن خواهد دانست که چگونه می تواند یک شایعه را شناسایی کند و خودش سهمی در منتشر شدن آن نداشته باشد.

شبکه های اجتماعی هم امروزه بیشتر از هر چیز دیگری کارکردی رسانه ای دارند و به همین منظور در این دوره از درسنامه به آنها اشاره ای شده است.

در این مجموعه درسنامه، درس ها به صورت جداگانه هستند و تکمیل کننده همدیگر نیستند؛ شما می توانید به هر درس به شکل یک مقاله مستقل نگاه کنید.


2- رسانه ای به رنگ خورشید

من دوست دارم با دوست هایی که حرف های مشترکی با هم داریم و آدم های مشترکی را می شناسیم بنشینم و حرف بزنم. از آن حرف هایی که اسمشان «خاله زنکی» است- اینکه رئیس مان ازدواج کرده یا نه؟ اینکه منشی بخش چه ماشینی خریده؟ و خلاصه از همین حرف هایی که اهمیتی هم ندارد اما خوب سرمان را گرم  می کند؛ همین. شاید اگر چند روز بعد هم از ما بپرسند منشی بخش چه ماشینی خریده دیگر یادمان نباشد.

«من می دانم قضیه چیست.» این شاه بیت حرف های خاله زنکی است. رسانه هایی هم که در جهان به «رسانه زرد» معروف هستند، با همین شعار جلو می روند: «ما می دانیم قضیه چیست. بیا ما را بخوان یا تماشا کن تا بفهمی که جریان از چه قرار است.»

«جریان» هم بیشتر وقت ها چیز خیلی مهمی نیست اما جذاب است.

خیلی مهم نیست که بدانیم محمدرضا گلزار چند خانه دارد یا الان کجا زندگی می کند اما بدمان نمی آید که بدانیم. اگر هم کسی به ما بگوید ۱۷ خانه دارد نمی گوئیم به ما سند نشان بده. فقط می گوئیم: نه بابا!

رسانه زرد همین کار می کند. حرف هایی را راجع به آدم های مشهور می زند که خودشان در مصاحبه های رسمی شان نمی زنند.

دلیل و مدرکی هم به ما نشان نمی دهد، چون قانون حرف های از این دست مدرک داشتن نیست؛ همین که جذاب باشد کافی است.

مریم کیانی، دکترای علوم ارتباطات، می گوید که رسانه زرد به یک نیاز «واقعی» مخاطب جواب می دهد. او می گوید حتی خیلی از کسانی که ژست روشنفکری می گیرند و نگران ارزش های اجتماعی اند و بلندگوی «نقش رسانه در جوامع انسانی ال است و بل است» را در دست دارند، خودشان اول از همه سراغ صفحه حوادث رسانه ها می روند. خجالت هم ندارد؛ ما همیشه کنجکاویم که از این موضوعات سردربیاوریم.

 

رسانه زرد از کجا زرد شد؟
سال ۱۸۹۶ در یک روزنامه آمریکایی با نام «ساندی ورد» داستانی چاپ می شد به نام «بچه زرد» که داستان های کودکی با لباس خواب زرد بود (اگر لباس خواب این کودک صورتی بود، اکنون این دسته از رسانه ها را رسانه های صورتی می نامیدند.). این نشریه بسیار ارزان بود و اگر چه پاورقی «بچه زرد» مشهورترین مطلبش بود اما تفاوتش با بقیه روزنامه ها و نشریات در چاپ با حروف درشت، استفاده از تیترهای جذاب و استفاده از مطالبی بود که تا آن زمان رواج نداشت، مثلا مطرح کردن مسائل جنسی. فروش این روزنامه نیز بسیار بالا بود.


رسانه های زرد


قرن ۱۹ و ۲۰ در آمریکا روزگار رقابت مطبوعات بود. رقابت هم یعنی تلاش برای داشتن خواننده بیشتر. روزنامه ها یک پنی بودند، با حروف درشت چاپ می شدند و حرف هایی را می نوشتند که باب طبع مردم عادی بود.

شاید ایراد کار این دسته از رسانه ها از همین جا  شروع شد. دلشان می خواست بیشتر دیده شوند و برای آنکه بیشتر دیده شوی باید از ته و توی چیزهای بیشتری سر در بیاوری یا چیزهایی را رو کنی که دیگران یا نمی دانند یا جرات ندارند که بگویند.

برای این رسانه ها خانواده سلطنتی با جامعه هنرمندان با دست اندرکاران سیاست هیچ فرقی ندارند. مهم این است که از کدام شان خبر جذاب تری دربیاید.

 

جنجال های بی فایده
جنجال آفرینی این رسانه ها چقدر کارآمد است؟ چقدر می تواند در زندگی افراد مهم تاثیرگذار باشد؟

مساله اینجاست که این رسانه ها با تمام تیتراژ بالایی که دارند و با آنکه می توانند جنجال های بزرگی در جامعه ایجاد کنند اما در برخی موارد جنجال هایشان به جایی نمی رسد.

مثلا زمانی در انتخابات آمریکا حزب دموکرات هر کاندیدایی که معرفی می کرد رد می شد. بر سر آخرین کاندیدا توافق شده بود. اما سردبیر واشنگتن تایمز اعلام کرد که او غیر از همسر قانونی اش یک رابطه غیرقانونی هم دارد. البته این خبر، اولین بار نبود که مطرح می شد و مطبوعات زرد در آمریکا حتی عکس آن زن را هم چاپ کرده بودند. اما در خاطرات سردبیر واشنگتن تایمز آمده است که همین که تصمیم گرفته این خبر را تیترِ اول روزنامه کند، خبر استعفای آن کاندیدا را به او می دهند.

این جا معلوم می شود که تفاوت یک رسانه زرد با یک رسانه جدی در چیست. مطبوعات زرد حتی عکس آن زن را هم چاپ کرده بودند ولی کسی جدیشان نگرفته بود. این رسانه ها اگر دو روز بعد هم خبرشان را تکذیب می کردند، باز هم چندان اهمیتی نداشت.

اما وقتی یک رسانه جدی همان حرف را می زند، تاثیرش آنچنان است که به انصراف کاندیدا هم منجر می شود. چون رسانه ای مثل واشنگتن تایمز نمی تواند به راحتی و بدون دلایل کافی خبری را منتشر کند و باید پاسخگو باشد.

مردم برایشان اهمیتی ندارد که یک خبر در یک رسانه زرد اعلام شود و بعد تکذیب شود، یا معلوم شود دروغ بوده است اما همان مردم در برابر رسانه های جدی تر چنین نگاهی ندارند.

اگر کسی بگوید «عادل فردوسی پور از مجری گری برنامه نود استعفا داد» شما ممکن است خیلی متعجب شوید، گوش هایتان تیز شود و منتظر بقیه حرفش باشید. اما اگر یک ساعت بعد هم خبرش را تکذیب کند یا بگوید اشتباه شد، چندان دلخور نمی شوید.

اما اگر همین خبر را یک خبرگزاری رسمی منتشر و یک ساعت بعد تکذیب کند، واکنش شما چقدر متفاوت خواهد بود؟

 

قانونی، غیرقانونی
اما بعضی وقت ها داستان رسانه های زرد و اخبارشان به راحتی حل نمی شود. این رسانه ها برای آنکه اخبار دست اول تری داشته باشند همیشه هم نمی توانند به راه های قانونی اکتفا کنند.

عامل فروش بیشتر در این رسانه ها خبر داغی است که هر کس آن را اول به دست بیاورد برنده است.

در تابستان سال ۲۰۱۱ افشای شنود تلفنی خانواده های قربانیان ۱۱ سپتامبر و بعضی از چهره های سیاسی و فرهنگی در بریتانیا و حتی برخی شهروندان عادی این کشور توسط برخی نشریات متعلق به روپرت مرداک، به جنجال بزرگی در بریتانیا تبدیل شد.

به گفته پلیس بریتانیا تلفن های حدود چهار هزار نفر، اعم از اعضای خانواده سلطنتی بریتانیا، چهره های مشهور دنیای هنر و ورزش، خانواده های سربازان کشته شده در جنگ افغانستان و قربانیان جرایمی مانند قتل از قربانیان این رسوایی بودند.


هفته نامه «نیوز آو د ورلد» که پرفروش ترین هفته نامه بریتانیا بود، روز ۱۰ ژوئن ۲۰۱۱ پس از ۱۶۸ سال انتشار در پی رسوایی شنود غیرقانونی تلفنی به انتشار خود پایان داد.


                                          

آخرین شماره هفته نامه News of the World


شما باید حواستان باشد که وقتی خبری را در رسانه ای زرد دیدید و آنقدر جذاب بود که دلتان خواست برای دیگران هم بگوئید، چندان با اطمینان آن را نقل نکنید.

اعتبار شما از بین خواهد رفت اگر یک روز با اطمینان خبر بدهید که یک هنرپیشه سینما تصادف کرده است اما ندانید که همان رسانه ای که شما خبر را از آن نقل کرده اید، پس از مدتی این خبر را تکذیب کرده است.


نکته حساس دیگری که هنگام مراجعه به روزنامه ها و مجلات زرد باید دقت کرد، این است که شما نباید تنها به تیتر خبر توجه کنید و بدون آنکه اصل خبر را بخوانید آن تیتر را در جایی اعلام کنید. چون در بسیاری موارد، رسانه های زرد برای ایجاد جذابیت، از تیترهای غلط ‌انداز و چشمگیر استفاده می کنند ولی در متن خبر، ماجرا از چیز دیگری حکایت می کند.


3- خبر چیست؟





جمعه ساعت ۲ بعدازظهر دعوت هستید منزل ما برای خوردن ناهار و دیدن فیلم.

شنیدن این جمله برای من هیچ جای سوالی شاید به جز دانستن آدرس باقی نمی گذارد.

جمله هایی به همین سادگی اما همین قدر روشن خبرهایی هستند که ما در طول روز هزار بار آن را برای همدیگر می گوئیم.

در همین جمله دعوت برای نهار و فیلم اگر کلمه ای از آن کم بود برای ما جای سوال داشت.

اگر جمله این بود که «جمعه بیاید خانه ما» ابهامات زیادی در آن وجود داشت و شما می ماندید و یک دنیا سوال که چرا بروید؟ کی بروید؟ برای چه کاری بروید؟ کجا بروید؟

خبر در دنیای رسانه هم متنی است که درباره اتفاقی به شما اطلاعات کاملی بدهد. اما هر متنی یک خبر نیست حتی اگر اطلاعات کاملی داشته باشد.

 

همه چیز خبر نیست
همان جمله ساده و روشن دعوت برای نهار و فیلم را اگر شما از کسی بشنوید که مهمانی به او ربطی ندارد یا قبلا از او خبرهای دروغ شنیده اید، برای تان قابل قبول نیست و برای حرفش اهمیتی قائل نمی شوید، هر چند که شاید بعدا بگوئید که چندان هم از مهمانی بی خبر نبوده اید اما برای آن مهمانی برنامه ریزی هم نمی کنید.

برای شما این جمله نمی تواند خبر باشد «چیکاره ای بیا خونه ما». حتی اگر این حرف را خود صاحبخانه هم بزند شما احتیاج دارید که جمله های کامل تری بشنوید.

خیلی از حرف هایی هم که ما صبح تا شب می شنویم هر چند که دارند اطلاعاتی را به ما می دهند اما خبر نیستند. چون یا پر از سوال هستند یا گوینده معتبر ندارند. اما ما آنها را خبر فرض می کنیم.

برای آنکه بدانید چه چیزی در این دنیای پر از رسانه خبر است حتما باید دنبال چند نکته مهم بگردید.

اول از همه گوینده خبر؛ اگر نمی شناسیدش، معتبر نیست یا آن چیزی که می شنوید اهمیتی ندارد، یا دست کم خبری نیست که شما بتوانید آن را باور کنید و جای دیگری بگوئید.

به عنوان مثال:

کدامیک از دو جمله زیر برای شما خبر قابل نقل است؟

«برخی منابع غیر رسمی اعلام کردند که قذافی مرد» یا «به گزارش خبرنگار بی بی سی از لیبی معلوم نیست قذافی بعد از سقوط طرابلس به کجا رفته است».

در بین این دو جمله آنچه بیشتر در روزهای اول و ملتهب لیبی به گوش می رسید جمله اول بود در حالی که جمله دوم خبر درست بود.

وقتی برای یک مهمانی ساده نهار مهم است که این مهمانی کی است؟ کجاست؟ و برای چه چیزی است؟ و بعد از آن این دعوت را از کجا شنیده اید تا آن را باور کنید و بر اساس آن برنامه ریزی کنید؛ برای باور کردن خبرهایی در سطح کشور یا جهان هم باید به همین شفافیت ها توجه داشته باشید و مطمئن باشید که خبر از منبع درستی منتقل می شود.

 

دروغ های شیرین
منابع امنیتی مصر می گویند که حسنی مبارک، رئیس جمهوری پیشین این کشور به بیمارستانی در «شرم الشیخ» منتقل شده است. یک مقام امنیتی مصر به خبرگزاری فرانسه گفت: «مبارک امروز بعد از ظهر، در میان حضور سنگین نیروهای امنیتی در شرم ‌الشیخ، به بیمارستان بین المللی این شهر منتقل شد.»

این یک خبر کامل است چون جای سوالی برای ما باقی نمی گذارد و منبع خبر هم کاملا مشخص و مطمئن است.

ممکن است شما در آن روزها همین خبر را به این شکل ها هم شنیده باشید که حسنی مبارک سکته کرد، حسنی مبارک در بیمارستان است و حتی در روز انتشار این خبر اخباری مبنی بر اینکه حسنی مبارک مرده است نیز منتشر شد.

هر چند که بعضی از این خبرها مثل خبر مرگ حسنی مبارک به لحاظ خبری جذابیت بیشتری داشت اما خبر درست در آن روز این بود که حتی حسنی مبارک معلوم نبود به چه علتی به بیمارستان رفته است.

نکته هشدار دهنده در خبر این است که در برخی موارد پیش می آید که خبر درست جذابیت کمتری نسبت به خبرهای نادرست و ناقصی که شنیده می شود و واقعی نیستند، دارد.

در جریان سقوط قذافی و ناپدید شدنش داغ ترین خبر این بود که گفته شود: «قذافی دستگیر شد». اما حتی وقتی خبرگزاری سی ان ان هم در خبر فوری خود اعلام کرد که قذافی دستگیر شده است اما چند ساعت بعد مجبور شد که این خبر را به این مضمون تغییر بدهد که محل زندگی قذافی تصرف شده است.

و این چندان برای خبرگزاری های معتبر خوب نیست که خبر خود را اصلاح یا تکذیب کنند. هر چند که بی شک انتشار خبر دستگیری قذافی توانست میلیون ها مخاطب را روی شبکه سی ان ان نگه دارد، اما چه فایده که بعد تکذیب شد.

حالا اگر شما تصادفا در همان چند دقیقه آن خبر را دیده باشید و بروید در یک مهمانی و با اطمینان بگوئید که قذافی دستگیر شد، سی ان ان اعلام کرده خیلی بد می شود اگر کسی بهتان بگوید که قذافی به مخالفان دستور جنگ داده و دستگیر هم نشده است.

اما این یک روی سکه است. روی دیگر آن است که در مواردی مانند انقلاب ها یا اتفاقاتی این چنینی که اخبار لحظه به لحظه و معمولا بدون منبع اصلی است، برخی از خبرگزاری های معتبر هم ترجیح می دهند که خبر را هر چند با ضریب اطمینان کمتر منتشر کنند تا اینکه سکوت بکنند. چاره کار شما این است که در موارد این چنینی اگر می خواهید خبرتان را جایی بگوئید چندان مطمئن نگوئید یا اینکه دائم منبع خبری تان را چک کنید که چنانچه خبر کامل و یا رد شد شما در جریان باشید.

اما چاره کار در چیست؟ هر وقت خبری برایتان مهم است و می خواهید مطمئن باشید که خبر صحت دارد از دو منبع آن را چک کنید.

اولین درس در خبرگزاری های بزرگ جهان این است که تا خبری از دو منبع تائید نشده باشد آن خبر را درج نمی کنند.

 

همه با هم برابریم
نکته دیگری که باید درباره خبر درست بدانید این است که یک خبر درست هیچوقت جهت گیری ندارد.

جهت گیری می تواند حتی گاهی اوقات بسیار ظریف باشد، یک طوری که خودتان هم نفهمید دارید یک خبر جهت دار را می شنوید.

شاید برای شما بسیار طبیعی باشد که بعضی از لقب ها را همراه با بعضی از واژه ها  بشنوید مثل «دیکتاتور قذافی»؛ اما واقعیت این است که این واژه های کاملا معمولی یک خبر را از مرز بی طرفی خارج می کنند و به طور ناخودآگاه در ذهن شما جهت گیری ایجاد می کنند.

هر چقدر هم که قذافی مردم غیر نظامی لیبی را کشته باشد، در مخابره یک خبر درست باید از هیچ لقب و واژه ای اضافه بر خبر استفاده نکرد.

در اصل خبر، این کشتار باید طوری تنظیم شود که حتی کسانی که از دسته موافقان قذافی هم هستند به آن توجه کنند.

 

نمونه ای از اخبار جهت دار
منابع خبری از توطئه تازه عربستان سعودی علیه سوریه بعد از عید سعید فطر به منظور بر هم زدن اوضاع سوریه و قاچاق سلاح های پیشرفته به این کشور برای گروه های تروریستی پرده برداشتند.

به گزارش فارس، برخی منابع آگاه اعلام کردند که عربستان سعودی با هماهنگی مزدورانش در عرصه سیاسی و شبکه های تروریستی برای اخلال در فرآیند سیاسی عراق و براندازی نظام حاکم در سوريه و روی کار آوردن مزدورانش در اين کشورها تلاش می کند.

چقدر می توانید به این خبر اعتماد کنید؟

 

شما بزرگترین سرمایه هستید
اعتماد شما تنها سرمایه رسانه های خبری است. اگر مخاطب خبری را که از رسانه منتشر می شود باور نکند، آن رسانه مخاطب خود را از دست می دهد.

در کشورهایی که رسانه های خصوصی وجود دارند بیشتر حساسیت روی اصل اطلاع رسانی صحیح وجود دارد، اما کشورهایی هم هستند که رسانه ها در دست دولت و حکومت است؛ چون به طور مستقیم پولی از مخاطب برای آنها واریز نمی شود و جایگزین دیگری هم وجود ندارد، پس راحت تر می توانند جهت گیری های خود را در خبرها اعلام کنند.


ادامه دارد







گزارش تخلف
بعدی